آرزوهایی که به دار کشیده میشوند/عکس
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۹۶۶۷۱
به گزارش پارس نیوز، اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد. در حال حاضر مداخلاتی که بهپیشنهاد جامعه جهانی بهداشت به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با پیشگیری از خودکشی موثر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودکشی در میان دختران دانش آموز و زنان متاهل بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.
مرد داخل کوپه میشود، روبهروی زن مینشیند. زن جوان، بیرون را تماشا میکند. مرد، میانسال است. بارانی بلند به تن کرده و کلاه شاپو را تا روی ابروها پایین کشیده. چهرهاش روی هم رفته سرد است. بیآنکه تغییری در چهرهاش، اثری از هیجان یا خرسندی، مشهود شود، شروع به صحبت میکند. یکی دو جمله کوتاه و شاید بیاهمیت. زن، توجهی نشان نمیدهد.علاقهای به صحبت ندارد. مرد ساکت میشود. زن اصلاً نمیفهمد مرد چه زمانی از کوپه خارج میشود. به نظرش اصلاً اهمیتی ندارد. صدای آژیر بلند میشود. کسی خودش را از قطار بیرون پرت کرده، همان مرد. زن باقی عمرش را با این فکر سپری میکند: «شاید اگر با او حرف میزدم... شاید...» قضیه گاهی به همین راحتی است. مثل داستان همین فیلم که دهه 80 میلادی، جایی در اسپانیا اتفاق میافتد. آدمها هرجای دنیا که باشند، کم و بیش مثل هماند.
«یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.» این شعار امسال روز جهانی پیشگیری از خودکشی بود. طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی، در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. به عبارتی 3 هزار خودکشی در هر روز. بر همین اساس در کنار هر یک خودکشی موفق، 20 خودکشی ناموفق هم صورت میگیرد؛ این یعنی در هر 3 ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود. آدمها گاهی به نقطهای میرسند که تصمیم میگیرند به همه چیز پایان دهند؛ نقطه جوش. بعضیها مدتها به آن فکر میکنند و برخی دیگر به یک باره عمل میکنند.
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط، آخرین نوشتهای است که از دختر جوان به جا مانده. همان که سالها پیش، قبل از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را از آن بالا پرت کرد و کشته شد. گویا دختر با دانشجویان معماری که برای بازدید برج نیمه کاره رفته بودند، همراه شده بود. از قبل تصمیم داشته یا نه؟ شاید همان لحظه تصمیماش را گرفته. شاید تردید داشته. کسی چه میداند. برای خیلیها همینطور است. تا زمانی که اتفاق نیفتد، معلوم نمیشود. برای آنها که میروند، فهمیدن اصل قضیه پیچیدهتر است. نجات یافتگان اما خوش شانستر بودهاند. هنوز فرصت زندگی دارند. فرصت گفتوگو کردن. بستگی دارد به اینکه چه راهی را برای خودکشی انتخاب کرده باشند. بعضی راهها، برگشتی ندارد. خودسوزی، گلوله، دار... حتی شنیدن نامشان هم تن آدم را میلرزاند. حتی تصور اینکه برای عزیزی، عزیزترینی پیش بیاید... نه... اصلاً قابل تصور نیست. حتی اگر هفت پشت غریبه باشد، باز هم نمیتوانی از کنار خبر خودکشیاش براحتی عبور کنی. با تمام این احوال، خودکشی قابل پیشگیری است. نخستین شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی هم همین بود؛ 10 سپتامبر 2003.
دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران هم بر این جمله تأکید دارد. انجمنی که از سال 91 راهاندازی شده و نماینده علمی وزارت بهداشت است و به این وزارتخانه در راه پیشگیری از خودکشی کمک میکند. ملکوتی در ادامه میگوید: «اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد. در حال حاضر مداخلاتی که به پیشنهاد جامعه جهانی بهداشت به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با پیشگیری از خودکشی مؤثر است. البته خودکشی یک موضوع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و بهداشت روانی در آن تأثیر زیادی دارد.
طبعاً اقداماتی که برای پیشگیری از این پدیده انجام میشود در کشورهای مختلف با چالشهایی مواجه است و ممکن است ویژگیهای خاص خودش را داشته باشد. اما کلاً توصیههای سازمان جهانی بهداشت برای همه کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه مثل ما، تقریباً مشابه و از این قرار است: اول، داشتن برنامه ملی پیشگیری از خودکشی که کشور ما در حال اجرای آن است. دوم، ارائه خدمات بعد ازاقدام به خودکشی؛ یعنی خانواده و مریض را با پیگیری و ارائه خدمات به حال خودشان رها نکنیم. سوم، کنترل روشهای اقدام به خودکشی است. مثلاً یکی سم میخورد، یکی قرص برنج و یکی هم با گلوله خودش را میکشد. ممکن است کمی کمیک به نظر برسد و بگویند کسی که میخواهد خودش را بکشد، خب اسلحه نباشد، از بلندی میپرد یا خودش را دار میزند. اما اینطور نیست. اگر جلوی روشهای خودکشی را بگیریم میتوانیم خیلی از موارد را نجات دهیم.
خیلی مریضها آن موقع که به فکر خودکشیاند، بعد از چند ساعت و چند روز تمایلشان به مردن کم میشود بخصوص کسانی که ایمپالسیو یا تکانشی هستند و یک باره میخواهند این کار را بکنند. اصولاً ایمپالسیویتی در کشورهای شرقی خیلی بیشتر است. بعضیها به خاطر یک اتفاق ناگهانی، یک دعوا، یک درگیری، یک نمره بد در مدرسه، به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی میگیرند. مثلاً در مورد دانشآموزان مهارتهای روانی کم است. در بحث با پدر و مادر و معلمها، ارتباط با جنس مخالف یا مشکلات درسی ممکن است دست به این کار بزنند یا در مورد خانمهای متأهل در 5، 6 سال اول زندگی احتمال خودکشی به خاطر درگیریها و مشاجرات خانوادگی بیشتر است.
چهارم، کنترل رسانه و ارتباط با رسانه است. باید در این رابطه ارتباط خوب با رسانهها ایجاد شود و آموزش درست داده شود. پنجم، ثبت کردن آمار است، آمارهای اقدام به خودکشی. ما در حال حاضر همه آمارها را داریم. در بعضی کشورهای در حال توسعه آمار دقیق ثبت نمیشود. بعضیها را پلیس ثبت میکند و بعضیها را وزارت بهداشت. در کشور ما ثبت آمار منظم است. اقدام به خودکشی را وزارت بهداشت ثبت میکند و فوتیها را پزشکی قانونی و وزارت بهداشت باهم. با وجود این موارد و به خاطر داشتن این استراتژی بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، خودکشی در هر فرهنگی قابل پیشگیری است.»
هات لاین را به خاطر بسپار میشود جلوی اقدام به خودکشی را گرفت. خیلیها حتی نمیدانند وقتی به لحاظ روحی مستأصل شدهاند، وقتی هیچ کس را سراغ ندارند که بار فشار را از روی ذهنشان بردارد، میتوانند با گرفتن یک شماره، فاصله زیادی از مرگ بگیرند. از جمله خدماتی که از سوی بهزیستی ارائه میشود، هات لاین است.
هدی فرحپور، مددکار سازمان بهزیستی از تلفن 123 اورژانس اجتماعی میگوید: «بعضی کسانی که فکر میکنند تفکرات خودکشی دارند با این شماره تماس میگیرند. همچین خانوادههای این افراد میتوانند با تلفن اورژانس اجتماعی تماس بگیرند تا مشاور با فرد صحبت کند و اگر لازم بود آمبولانس به محل فرستاده شود. بعد از آن هم مشاور به فرد و خانواده معرفی میشود و مددکار فرد را رها نمیکند و تلفنی، پیگیر وضعیت او خواهد بود.
تماسها معمولاً در شب و در فصل بهار بیشتر است. یعنی بیشترین اقدام را در این محدوده زمانی داریم. متأسفانه خیلیها از وجود این شماره اطلاعی ندارند مگر اینکه قبلاً به خودکشی اقدام کرده باشند. در بیمارستانهایی که موارد مسمومیت به آنجا مراجعه میکنند مثل لقمان و بهارلو، اطلاعات مربوط به این شماره داده میشود و بیماران از وجود خط 123 آگاه میشوند.»
شماره 1480 هم هات لاین دیگری مربوط به بهزیستی است که میتوان مثل خط 123 در مورد هر آسیبی با آن تماس گرفت که از جمله موارد، خودکشی است. یکی از چیزهایی هم که سازمان بهداشت جهانی میگوید همین است که کشورها حتماً هات لاین داشته باشند. خیلیها دم آخر که میخواهند خودشان را بکشند، با 10 دقیقه صحبت آرام میشوند.
به گفته دکتر ملکوتی، در حال حاضر خدمات خوبی در این رابطه ارائه میشود و خدمات، بیشتر از مراجعه مردم است. خصوصاً در استانهای غربی اقدامات خوبی در حال انجام است. ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان استانهایی هستند که بیشترین آمار خودکشی در کشور را به خود اختصاص دادهاند. آمار خودکشی در غرب کشور، بالاتر از نرم جهانی است. آمار جهانی 15 درصد است و حتی اگر میزان اقدام به خودکشی در این مناطق کم شده باشد هنوز از نرم جهانی بالاتر است.
کسی که یک بار اقدام به خودکشی میکند، 23 برابر مستعد است که دوباره اقدام کند. این را ملکوتی میگوید و ادامه میدهد: «ریزفکتوهای اقدام به خودکشی متفاوت است. ریز فکتو بهداشت روانی داریم، خانوادگی داریم، اجتماعی و اقتصادی هم داریم. ریز فکتو بهداشت روانی بیشترین احتمال را برای خودکشی دارد. افسردگی 6 برابر، بیکاری 2 برابر، مصرف سیگار 5/2 برابر و مصرف الکل 2 برابر احتمال اقدام به خودکشی را افزایش میدهد. یکی از مهمترین موارد برای افزایش احتمال خودکشی، سابقه خانوادگی است. یعنی فرد در خانواده کسی را داشته باشد که سابقه اقدام به خودکشی یا فوت در اثر آن را داشته باشد. حالا یا تأثیر ژن است یا یادگیری.»
وقتی ساقیها قرص برنج میفروشند بیشترین آمار خودکشی در رده سنی 15 تا 30 سال است. خودکشی در سالمندان کمتر، اما خطر مرگش بیشتر است. الان بیشتر به روش دار زدن خودکشی میکنند. این، گفته رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی است. خودکشی با داروهای طبی، سموم از جمله قرص برنج و خودسوزی، در ردههای بعدی قرار دارند و اقدام با باقی روشها با فاصله از اینها کمتر است.
ملکوتی میگوید: «البته در شهرهای مختلف این مسأله متفاوت است. کسانی که خودکشی میکنند به نقطه انفجار میرسند و بستگی دارد به اینکه به چه روشی خودکشی کنند تا امکان زنده بودنشان باشد. کسی که خودسوزی میکند یا خودش را دار میزند یا بوسیله گلوله خودکشی میکند، دیگر امکان برگشت ندارد ولی کسی که با قرص خودکشی کند، امکان زنده ماندنش بیشتر میشود. بیشتر کسانی که در اثر خودکشی مردهاند، با دار زدن و سم بوده. منظور از سم هم سم فسفره است نه قرص طبی. سم فسفره، همان سم درخت و در واقع سم گیاهی است. این نوع سم بیشتر در دسترس روستاییان است. قرار است با کشاورزان همکاری کنیم که سمومشان را کنترل کنند. در روستاها اقدام به خودکشی منجر به مرگ، بیشتر است. چون سمهای فسفره در اختیارشان هست و همینطور به مراکز درمانی هم دسترسی کمتری دارند. باید وارد کار کشاورزی شویم و مداخلاتی را در رابطه با استفاده از سموم انجام دهیم. مثلاً به سموم، استفراغآور اضافه کنیم، مثل کاری که هندیها میکنند. سم ارزان است و در خانه کشاورزان براحتی پیدا میشود.
در مورد شهرنشینان هم قرص برنج باعث مرگ و میر میشود که آن هم برگشت پذیر نیست. در ایران حدود 180 نفر در سال در اثر مصرف قرص برنج میمیرند. کنترل کردن این قضیه کمی سخت است. ما جایی مثل الشتر در استان لرستان را داشتیم که میزان اقدام با قرص برنج در آنجا زیاد بود. مسئول بهداشت حرفهای، دادستان را مجاب کرد که فروش قرص برنج خلاف است و نامه وزارتخانه را برد. بعد دو مغازهداری را که قرص برنج میفروختند 24 ساعت با هماهنگی دادستان زندانی کرد. همین کار قرص برنج را در آن شهر ریشه کن کرده. این مسأله به پیگیری آدمها خیلی بستگی دارد. در ارومیه 2 دختر جوان 2 هفته پیش با قرص برنج خودکشی کردند. یکی مرد و یکی زنده ماند. از آنکه زنده ماند، پرسیدند قرص را از کجا تهیه کردهای که گفت مواد فروش. این فاجعه است که مواد فروشها قرص برنج بفروشند. در بعضی شهرها که مراجعه کردهایم، قرص برنج را عطاریها براحتی میفروختند. قرص برنج را یک سری رسمی وارد میکنند و یک سری غیر رسمی و قاچاق. نمیدانم قرص برنج چقدر سود دارد که آن را قاچاقی وارد میکنند.»
به گفته ملکوتی، کسانی که با قرصهای طبی خودکشی میکنند بیشتر با قرص اعصاب به این کار اقدام میکنند و کلاً هر قرصی که در خانه دم دستشان باشد، میتواند وسیلهای برای خودکشی آنها شود. در خانه همه ما هم انواع قرصها به وفور پیدا میشود. در خارج از کشور اینطور نیست و داروخانهها به این راحتی دارو نمیفروشند. باید روی عرضه داروها نظارت کنیم.»
میخواهید بدانید شیوع خودکشی بین چه گروههایی بیشتر است، ادامه گفتههای دکتر ملکوتی را بخوانید: «خودکشی در میان دختران دانشآموز و زنان متأهل بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است.»
میشود آن تصویر مخدوش زجرآور را از ذهن پاک کرد. آخرین دقیقههای زندگی یک انسان که خودخواسته به زندگیاش پایان میدهد. میشود چند دقیقه با او صحبت کرد؛ شاید آخرین و تنها کاری باشد که میتوان برای نجاتاش انجام داد. یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید. *رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران لینک کوتاه برای دریافت آخرین اخبار در کانال پارس نیوز عضو شوید کشور آرزو دیگر رسانهها افزایش کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی امید اصلاح طلبان به تصمیم روحانی ادعای روحانی برای 650 هزار شغل عجیب و غریب است انتقاد یک چهره اصلاحطلب از پایگاه شدن مساجد! چرا وزیر پیشنهادی علوم معرفی نشد؟ اخبار مرتبط واکنش بازیگرمعروف به پخش نشدن کلاه قرمزی از تلویزیون ترس در سینما! دختران جنجالی آمریکایی!/عکس دادگاه رسیدگی به قتل بینتا آغاز شد جدیدترین سخنان «بارزانی» درباره همهپرسی کردستان ارسال نظر پربازدیدترین علت اول طلاق در ایران اعلام شد ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۸:۴۹ قاتل آتنا قصاص می شود! ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۳:۵۳ میامی را آب برد ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۲۰:۲۵ خانم سخنگو با پوشش اسلامی در ریاض/ عکس ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۱:۳۸ دستاوردهای جدید ارتش سوریه در حومه حمص و دمشق ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۵:۳۲ مرگ دلخراش خواننده مشهور در سانحه هوایی!/عکس ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۴:۲۹ طبیعت ترسناک !/عکس ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۴:۳۱ عراق همسران خارجی تروریست های داعش را اخراج می کند ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۲۲:۵۵ خواننده مشهور ایرانی در آمریکا و اروپا هم رکورد زد! ۱۳۹۶/۰۶/۲۰ ۰۹:۵۳ اعلام علت مرگ «پدرخوانده حمید صفت» ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۳:۲۵ BMW با رنگ خاص در تهران (عکس) ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۲:۴۶ تیراندازی مجری شبکه خبر و همسرش +عکس ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۱۹:۳۲ مدافع حرمی که به جایزه اش در جشنواره هدهد نرسید ۱۳۹۶/۰۶/۲۰ ۰۴:۳۰ افزایش خواص شیر با دارچین ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۲۳:۰۶ کوتاهترین زن دنیا بزرگترین خبر زندگیاش را داد/ عکس ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ۲۱:۱۰ آخرین اخبار آخرین اخبار آرزوهایی که به دار کشیده میشوند/عکس دلایل «نسلکشی» در سرزمین «بانوی صلح نوبل» وضعیت جنجالی زنان سوری در ترکیه! دختران جنجالی آمریکایی!/عکس حمله «ایرما» به فلوریدا؛ میامی را آب برد +عکس جدیدترین سخنان «بارزانی» درباره همهپرسی کردستان پاپ مجروح شد +عکس اخراج همسران خارجی تروریستهای داعشی از عراق جدیدترین سخنان «بارزانی» درباره همهپرسی کردستان حمله جنگندههای سعودی به بازاری در یمن نگرانی انگلیس از کمک ایران به کره شمالی بازداشت یک داعشی در فرانسه 11 هزار گذرنامه سوری در دست نیروهای داعش جدیدترین اقدام جنجالی دونالد ترامپ ترامپ موجب شکاف میان جمهوریخواهان شده است حسادت کودکانه ترامپ به امیر کویت تلآویو نمیخواهد ترامپ با عباس دیدار کند دستاوردهای جدید ارتش سوریه در حومه حمص و دمشق ناتو: رفتار کرهشمالی غیر مسوولانه است طبیعت ترسناک !/عکس تسلط ارتش سوریه و متحدانش بر نیروگاه برق در غرب فرودگاه دیرالزور اولین حضور علنی یکی از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله (+عکس) بازداشت یک شاهزاده سعودی در جده محاصره فرودگاه دیرالزور شکست مدرکی از همکاری هستهای ایران و کرهشمالی وجود ندارد تاکید ماکرون بر لزوم انجام اصلاحات در اتحادیه اروپا شیخ الازهر کشتار مسلمانان در میانمار را محکوم کرد دیدار سفیر روسیه با ترامپ در آمریکا آزادسازی 50هزار کیلومترمربع از ابتدای نبرد صحرا/عملیات «وثبةالاسد» آغاز شد+تصاویر بهترین های این ماه لیگ برتر مشخص شدند (عکس) امارات: شروط 13 گانه، ارکان اصلی حل بحران قطر است دستگیری نوجوان داعشی که نظامیان را سر میبرید (+عکس) ارتش سوریه روستای استراتژیک «الشوله» در دیرالزور را آزاد کرد مکالمات ترامپ با امیر قطر درباره ایران! نبرد «قادمون یا حویجه»در انتظار ساعت صفر/داعش در خط پایان اولین روز مدرسه «معروفترین بچه جهان» (عکس) مخالفت روسیه با اعمال فشار بیشتر بر کرهشمالی و میانمار شمار کشتهها در میانمار به 1000 نفر افزایش یافته است «وزیر جنگ» داعش در دیرالزور کشته شد آشفتگی تروریستهای داعش در سوریه پربحث ترین ها پربحث ترین مطالبات معوق فرهنگیان پرداخت می شود! علت اول طلاق در ایران اعلام شد پست اینستاگرامی جنجالی بیرانوند+عکس زیباترین کشور جهان کجاست؟ خشم کیروش کارساز شد! بانوان سوریهای در آزادی! واکنش مادر بهاره رهنما به ازدواج دخترش نقشه شوم علیرضا بیرانوند! رضایت نمیدادم برانکو سرمربی پرسپولیس نمیشد چه عاملی باعث پیشرفت قائدی در بازی دیروز استقلال شده بود؟ خبر بد برای پرسپولیسی ها! زوج شیرازی استقلال ! اطمینان سوریها از پیروزی برابر ایران قاتل آتنا قصاص می شود! قاچاق دارو با اتوبوس! سایر رسانه ها سایر رسانه ها افزایش کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی امید اصلاح طلبان به تصمیم روحانی ادعای روحانی برای 650 هزار شغل عجیب و غریب است انتقاد یک چهره اصلاحطلب از پایگاه شدن مساجد! چرا وزیر پیشنهادی علوم معرفی نشد؟ پشت پرده حضور دو تابعیتی ها در دولت زنان؛ قشر فراموش شده در کابینه روحانی طعنه روحانی به اصلاح طلبان زدن ریش های یک بازیگر توسط همسرش به کمک یک خواننده مشهور/ فیلم دلواپسی ظریف و بایکوت اصلاح طلبان آرشیو پیوندها درباره ما تعرفه آگهی تماس با ما اخلاق حرفه ای
کلیه حقوق این سایت متعلق به وب سایت پارس نیوز می باشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.
سامانه خبری آساممنبع: پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۹۶۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سازمان «سیا» با دندانهای کشیده شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود
سی. آی. ای به طور سیستماتیک به واسطه این سه عامل «التزام به نزاکت و آداب سیاسی»، «جنگهای قدرت های کوچک و بی ارزش در واشنگتن» و «مقام پرستی»؛ وعوامل بسیار دیگری نابود شد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آن چه خواهید خواند، نخستین قسمت از خاطرات «رابرت بائر» جاسوس کهنه کار سازمانِ «سی. آی. ای - سیا» است. سازمانی که به صورت رسمی «آژانس مرکزی اطلاعات» (بدون هیچ قید عنوانی و قانونی برای انحصار در خاک ایالات متحده) نامیده می شود و نامش در ماجراهای خونین و دردناک بسیاری طی 75 سال گذشته در گوشه و کنار جهان به چشم می خورد و بر پیکره کهن و استوار کشورمان ایران هم داغی عمیق و پاک نشدنی از خود به یادگار گذاشته که به اختصار از آن با عنوان «کودتای 28 مرداد» یاد می شود.
گرچه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کارنامه این سازمان در غرب آسیا مورد غفلت قرار گرفت اما فهرست بلندبالای رهبران سیاسی و مذهبی که در سراسر جهان مورد هدف تروریست های کارآزموده این تشکیلات قرار گرفته اند، بیش از نیم قرن در منابع مکتوب بسیاری منتشر و تکرار شد.
وقایع 11 سپتامبر، کمتر از ده سال بعد از فروپاشی شوروی، با هر رویکردی که از سوی ما ساکنان آسیای غربی مورد تحلیل قرار گیرد(اعم از این که توطئه ای سعودی-آمریکایی قلمداد شود، یا پروژه ای صهیونیستی-آمریکایی یا خلاقیتی برخاسته از اذهان سلفیان تندرو) بستری بی نظیر برای سی. آی. ای فراهم کرد که شبکه افسانه ای خود را در غرب آسیا احیا کند و این بار تحت عنوان پوپولیستی و «هزار تفسیرِ» مبارزه با تروریسم، با فراغ بال به هر اقدامی که لازم می داند دست بزند.
البته در فضایی عاری از مناسبات جنگ سرد، دیگر نیازی به پنهان کاری های گذشته نیست و امروزه شخص رییس جمهور آمریکا به فرماندهی عملیات ترور شهروندان و مسئولان کشورهای دیگر توسط شخص خود مباهات می کند، اما هنوز هم عملیات عمده و موثر علیه دشمنان هژمونی آمریکا، به صورت مخفی و به اصطلاح کثیف انجام می شود.
با این حال، خیزِ بی سابقه فن آوری طی سه دهه گذشته، امکانات وسیعی را در اختیار کارکنان سرویس های اطلاعاتی قرار داده است که خود را از گزند نفرتِ افکار عمومی جهانِ هدفِ خود تا حد زیادی محفوظ نگاه دارند. خاطرات «رابرت بائر» علی رغم این که با نیت خیرخواهانه و وفادارانه ی این جاسوسِ به ظاهر بازنشسته برای کشور متبوعش نوشته شد، اما صراحت و شفافیتِ بی مانند (و عامدانه ای) دارد که آن را برای ما ساکنان غرب آسیا، به مستندی قابل اتکا تبدیل می کند برای فراموش نکردن دورانی که در آن، سی. آی. ای منفورترین نام در میان ملل محروم و ستم کشیده عالم بود.
با این اوصاف، ذکر این نکته ضروری است که نویسنده، علی رغم تظاهر به انصاف و بی طرفی(که گاهی بسیار مضحک به چشم می آید) یک سرباز سرسپرده ایالات متحده است و در این مسیر، ازهنرِ قلب و تحریف و تقطیع اتفاقات با ظریف ترین شکل ممکن بهره گرفته است که در صورت لزوم، با ذکر مستنداتِ لازم، پیوستِ مورد نیاز مخاطبان برای نزدیک شدنِ هر چه بیشتر به روایاتِ معتبر از وقایع، توسط مترجمین ارایه خواهد شد. امید مورد استفاده مخاطبان آگاه و هوشمند مشرق قرار گیرد. ان شاالله
اواخر سال 1994 به خودم آمدم و دیدم عملا دارم روی هواپیما زندگی میکنم. بعدازظهر به امان (پایتخت اردن) میرسیدم، در هتلی اقامت میکردم، دوش سریعی میگرفتم و سپس تمام شب را با یک معارض عراقی دیگر در مورد نحوه برخورد با صدام حسین صحبت میکردم. اغلب تا بعد از نیمه شب به رختخواب نمیرفتم و تنها چند ساعت بعد بیدار میشدم تا هواپیمایی به واشنگتن و دفترم در مقر سی. آی. ای {در محدوده «لانگلی»}، (ایالت ویرجینیا) بگیرم. این یعنی یک روز طولانی. البته به آن عادت کرده بودم، چون تقریبا بیست سال بود که عمرم را صرف کار در خیابانهای خاورمیانه، آن هم با همین سرعت کرده بودم.
ساختمان مرکزی سیا در لانگلی
گاهی اوقات، در این ماموریت پنهانی شبیه دیپلماسی شاتل*، در لندن از هواپیما پیاده میشدم و فقط برای اینکه نفسی تازه کنم در شهر قدم میزدم. مسیر خاصی را دنبال نمیکردم، اما اغلب بدون اینکه بخواهم، در منطقه «جاده اِج وِر» ** سر در میآوردم، منطقه ای در بخش مرکزی لندن که توسط اعراب و دیگر خاورمیانهایها تسخیر شده بود. مواجهه با زنان محجبه و مردانی که با لباسهای بلند گام برمی داشتند، باعث می شد احساس کنم هرگز خاورمیانه را ترک نکردهام، اما این وسط یک تفاوت ظریف وجود داشت: کتابفروشیهای عربی.
در اکثر نقاط خاورمیانه، فروش جزوههای افراط گرای اسلامی که آشکارا از خشونت حمایت میکنند در کتابفروشیها ممنوع است، اما در کتابفروشیهای عربی لندن قفسههایی پر از آنها وجود داشت. با یک نگاه به چاپ درشتشان میفهمیدید که موضوعشان چیست: نفرتی عمیق و سازشناپذیر نسبت به ایالات متحده. در جهانبینی کسانی که این جزوهها را مینوشتند و منتشر میکردند، جهاد یا جنگ مقدس بین اسلام و آمریکا فقط یک احتمال نبود؛ برای آنان جنگ امری اجتنابناپذیر بود و از قبل هم آغاز شده بود. من با گذراندن بخش زیادی از زندگیام در خاورمیانه، میدانستم که چنین نفرت شدید و خشونتآمیزی انحرافی از اسلام است؛ اما همچنین بهتر از اکثر مردم میدانستم که چنین نفرتی چه هزینه های سنگینی میتواند داشته باشد.
اغلب یک جزوه برمیداشتم و به چاپ ریز آن نگاه میکردم. به ندرت نام ناشر یا سردبیر در شناسنامه ذکر میشد و آدرس انتشارات هرگز درج نمیشد. اما به جز چند مورد استثنا، آنها یک صندوق پستی در اداره پست اروپا داشتند، اغلب در بریتانیا یا آلمان. برای فهمیدن این موضوع که اروپا، به عنوان متحد سنتی ما در جنگ علیه آدم بدها، به گلخانهای از بنیادگرایی اسلامی تبدیل شده بود، به سازمان اطلاعاتی پیچیدهای نیاز نبود.
اواخر دهه 1980 میلادی در بیروت
از روی کنجکاوی، از همکارانم در سی. آی. ای لندن پرسیدم آیا میدانند چه کسانی این مطالب را منتشر میکنند. هیچ ایدهای نداشتند، دلیلی هم نداشت که بدانند. دفترِ ما در لندن، حتی یک عضو عربزبان هم نداشت و بعید بود کسی در «جاده اِج وِر» پرسه بزند. حتی اگر یکی شان هم این کار را میکرد، نمی توانست آن عناوین زهرآلود را بخواند. علاوه بر این، سی. آی. ای توسط مقامات بریتانیا، از جذب منابع، حتی درون بنیادگرایان اسلامی، در کشورشان منع شده بودند. پس در چنین شرایطی، چه فایدهای داشت که در آنجا با اعراب وقت بگذرانیم؟
به طور کلی، اوضاع در قاره اروپا هم تعریفی نبود***. تا اواسط دهه 1990، در سراسر اروپا، سی. آی. ای در حال تحلیل رفتن بود. از دفاتر ما در بن*****، پاریس و رم، چیزی باقی نمانده بود به جز سایهای از آنچه در دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی بودند. آن دفاتر از افسران کافی برای پیگیری جوامع وسیع خاورمیانهای {تبار} در اروپا برخوردار نبودند و آنهایی هم که از چنین امتیازی برخوردار بودند، غالبا تمایل، آموزش و در برخی موارد انگیزه لازم برای انجام این کار را نداشتند.
اوضاع در خودِ خاورمیانه هم چندان بهتر نبود. اغلب در هر کشوری تنها یک یا دو افسر سی. آی. ای حضور داشتند. به جای جذب و اداره منابع - یعنی جاسوسهای خارجی - ایستگاههای سی. آی. ای در آن «انبارِ باروتِ دنیا»، بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به موضوعاتی میکردند که آن زمان در واشنگتن «مد» بودند: حقوق بشر، جهانیسازی اقتصادی، درگیری اعراب و اسرائیل. برای کهنهکارهایی مثل من، به نظر میرسید که سی. آی. ای فقط پرچم تکان میداد. *****
بسیاری از ما که در خاورمیانه تجربه میدانی داشتیم، نگران بودیم که اتفاقی بزرگ و بد در پیش باشد. تراکم چنین نفرت زیادی در خاورمیانه و وجود ابزارها و روش های ویرانگر فراوان در آن جا به جایی رسیده بود که دیگر راهی برای ممانعت از ترکیدن حباب معصومیت آمریکا وجود نداشت. با این حال گمان نمیکنم کسی با دقت حملات یازدهم سپتامبر به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را پیشبینی میکرد. با استانداردهای تروریستهای درگیر در میدان، ابعاد این حمله تقریباً غیرقابل تصور بود. نکته مهم این جاست که ما حتی تلاش نکرده بودیم تا سر دربیاوریم چه چیزی به سمت مان حرکت می کند.
سی. آی. ای، درست مثل بقیه واشنگتن، عاشق تکنولوژی شده بود. نظریه این بود که ماهوارهها، اینترنت، استراقهای الکترونیکی و حتی نشریات دانشگاهی به ما هر آن چه را که لازم بود در مورد اتفاقات آن سوی مرزهای مان بدانیم، می دادند. در مورد بنیادگرایان اسلامی به طور خاص، دیدگاه رسمی این شده بود که متحدان ما در اروپا و خاورمیانه میتوانند قطعات گمشده را تکمیل کنند. {راستش} مدیریت جاسوسهای خودمان - منابع انسانی خارجی مان - به کاری کثیف تبدیل شده بود. جاسوسها گاهی اوقات بدقلقی میکردند؛ باعث ایجاد حوادث دیپلماتیک زشت میشدند. بدتر اینکه، با دیدگاه اخلاقی آمریکا در مورد نحوه اداره جهان مطابقت نداشتند.
سی. آی. ای نه تنها بسیاری از جاسوسهای خود را به طور سیستماتیک کنار گذاشت، بلکه شروع کرد تا بسیاری از گردانندگان سابق آنها را نیز کنار بگذارد: افسران کارکشتهای که حرفهشان را خارج از کشور، در جهنمهای روی زمین گذرانده بودند. در سال 1995، سازمان، عنوان مدیر عملیات – کسی که به طور رسمی مسئول جاسوسی بود – را به یک تحلیلگر {آنالیزور } واگذار کرد که هرگز سابقه خدمت در خارج از کشور را نداشت. پس از او، یک عنصر بازنشسته و به دنبال او، افسری که عمدتاً به لطف مهارتهای سیاسیاش{و نه توانمندی های عملیات میدانی} در سلسله مراتب بالا آمده بود، به این سمت منصوب شدند.
از نظر عملی، سیآیای خود را از کسب و کار جاسوسی خارج کرده بود. جای تعجب ندارد که ما منبعی در مساجد هامبورگ نداشتیم تا به ما بگوید محمد عطا، رهبر فرضی تیمهای هواپیماربایی یازدهم سپتامبر، در حال جذب بمبگذاران انتحاری برای بزرگترین حمله به خاک آمریکا بود.
کتابی که خواهید خواند، خاطرات یک سرباز پیاده در جنگ سردی دیگر است. اگر چه در جنگ سرد پیشین، شوروی سرانجام زیر بار وزن خود فروپاشید، اما این جنگ علیه شبکههای تروریستی است که هیچ تمایلی به تکرار آن سرنوشت ندارند. این داستانی است در مورد مکانهایی که اکثر آمریکاییها هرگز به آنها سفر نخواهند کرد، از مردمی که بسیاری از آمریکاییها ترجیح میدهند فکر کنند نیازی به معامله با آن ها نداریم.
این کتاب محصول خاطرات، یادداشتهای تحقیقاتی و دفترچههای روزنگار من است. همانطور که خواننده به زودی متوجه خواهد شد، جزئیات زیادی وجود دارد که تقریباً هیچکدام از آنها هرگز خارج از پروندههای دولتی ظاهر نشدهاند، و به خاطر سپردن همه آنها برای یک نفر غیرممکن است. من در تمام طول زندگیام یادداشتبردار حرفهای بودهام. در عین حال، جای تعجب ندارد که برخی از جزئیات به سادگی قابل طرح نیستند.
هر کارمند سی. آی. ای موظف است قراردادی امضا کند که به آژانس اجازه دهد هر چیزی را که برای انتشار عمومی نوشته است، بررسی و سانسور کند. من جایگذاریهای سیاهشدهی سانسور را در متن نگهداشتهام تا خوانندگان ببینند این سیستم چطور کار میکند. اما جزئیات به اندازهی کافی باقی مانده که به خواننده ایدهای از پیچیدگی مشکل تروریسم و اینکه زندگی در این حرفه چگونه بوده است، بدهد: فراز و نشیبها، لحظات خطرناکِ در میدان و لحظات گاه حتی خطرناکتر، دور میزهای کنفرانس مقامات لشکری و کشوری در واشنگتن*******، جایی که اغلب به اندازهی درهی بقاع لبنان، لانهی مارهای خطرناک است.
اشتباهات متعددی که در دوران فعالیتم مرتکب شدهام را، سانسور نکردهام. خواننده باید ببیند که منحنی یادگیری در کار جاسوسی چقدر میتواند دردناک باشد. همچنین پنهان نمیکنم که برای درک پیچیدگیهای بازی قدرت در واشنگتن، با تمام منافع ذینفعان مختلف، قدم به این میدان گذاشتم. در جریان رسواییِ تأمین مالیِ کارزار انتخاباتی کلینتون، ناخواسته کارم به حاشیه کشیده شد. جز حماقتی از سرِ سادهلوحی خودم، هیچ عذر و بهانهای برای این اتفاق ندارم. اگر زنگ نام ام برایتان آشناست، به احتمال زیاد به خاطر همان ماجر باشد.
همچنین قصد دارم داستانم تابلوی فشرده و گویایی باشد از آن چه در سی. آی. ای اتفاق افتاد، سازمانی که تقریباً بیست و پنج سال در آن خدمت کردم، و کاربردی داشته باشد برای کاری که اکنون باید انجام شود. یازدهم سپتامبر، نه محصول یک اشتباه واحد، بلکه نتیجه مجموعهای از اشتباهات بود. درست است که آلمانیها، بریتانیاییها، فرانسویها و سعودیها ما را ناامید کردند، اما بیش از همه، تقصیرها متوجه خودمان بود. اطلاعات کافی در اختیار نداشتیم و روشهای جمعآوری اطلاعاتمان نیز ناکافی بود. اصلاح این اشتباهات و به دست آوردن دوباره برتری در جنگ طولانی علیه تروریسم کار سادهای نیست، اما شدنیست.
برای شروع باید افسران سی. آی. ای را دوباره به خیابانها بازگردانیم، به آنها اجازه دهیم منابع خود را در مساجد، قصبهها یا هر جای دیگری که لازم است، جذب و اداره کنند تا بتوانیم نیتهای آدم بدها را قبل از تبدیل شدن به تیترهای وحشتناک و فیلمهای غیرقابل تحمل بفهمیم.
در این خاطرات، امیدوارم به خواننده نشان دهم که جاسوسی چگونه باید انجام شود، کجا سازمان سی. آی. ای مسیر را گم کرد و چگونه میتوانیم آن را دوباره احیا کنیم. اما امید دیگری نیز به نگارش این کتاب دارم: میخواهم نشان دهم چرا از آن چه بر سر سیآیای آمد عصبانی هستم. میخواهم به همهی آمریکاییها و هر کسی که دلنگران حفظ این کشور است، نشان دهم که باید از این اتفاق خشمگین و نگران باشند. با اجازه دادن به فروپاشی سی. آی. ای {بعد از جنگ سرد} سپر حیاتیای را که از حاکمیت ملیمان محافظت میکرد، از دست دادیم.
آمریکاییها باید بدانند که اتفاقی که برای سی. آی. ای افتاد تصادفی نبوده است. سی. آی. ای به طور سیستماتیک به واسطه این سه عامل «التزام به نزاکت و آداب سیاسی»، «جنگهای قدرت های کوچک و بی ارزش در واشنگتن» و «مقام پرستی»؛ وعوامل بسیار دیگری نابود شد. درست در زمانی که تهدیدات تروریستی در سراسر جهان رو به افزایش بود، آژانسِ متولیِ رصد این تهدیدات، به جای تقویت، پاکسازی میشد. آمریکاییها پول زیادی به دست میآوردند و دغدغه های دیگر برایشان اهمیتی نداشت. زندگی خوب بود. به نظرمان، اقیانوسهای دو طرف مان، تمام محافظتی بود که نیاز داشتیم.
کاخ سفید و شورای امنیت ملی، بر روی دریای خودشیفتگی خود شناور و به معابدی برای پرستش ثروت و قدرت تبدیل شده بودند که در آن ها منافع شرکتهای بزرگ بر امنیت شهروندان آمریکایی در داخل و خارج از کشور میچربید. سی. آی. ای با دندان های کشیده و روحیه صفر، به این همسواری ادامه داد. و سرانجام، در یازدهم سپتامبر 2001، بهای این بیتفاوتی عظیم، با وضوح و شفافیت، در برابر چشمان جهانیان پرداخت شد.
حتی اگر کسی نمیتوانست آن حملات را پیشبینی کند، باز هم غیرقابل تصور است که باید این همه آدم میمردند تا چشمان ما را به این واقعیت باز کنند که ما یک منبع ملی را فدای حرص و طمع و راحت طلبی و سیاستهای کوتهفکرانه کردهایم. من خشمگین هستم، و فکر میکنم همه ما باید خشمگین باشیم، از اینکه مسافران شجاع پرواز 93 خطوط هوایی ایالات متحده********، اولین و تنها خط دفاعی کاخ سفید در یازدهم سپتامبر بودند - نه سی. آی. ای، نه اف. بی. آی، نه اداره خدمات مهاجرت و تابعیت و نه هیچ دفتر یا آژانس دیگری که با مالیاتهایمان از آنها حمایت میکنیم.
دیروز یک دوستِ خبرنگار به من گفت که یکی از عالیرتبهترین مقامات سی. آی. ای، غیررسمی به او گفته است که وقتی بالاخره گرد و غبار فرو بنشیند، آمریکاییها خواهند دید که یازدهم سپتامبر یک پیروزی برای جامعه اطلاعاتی بوده است، نه یک شکست. {راستش باید بگویم} اگر قرار است این خط فکری رسمی در سازمانی باشد که مسئولیت خط مقدم در جنگ علیه اسامه بن لادنهای این دنیا را بر عهده دارد، پس من نه فقط خشمگینم، بلکه از چیزی که در پیش است وحشت دارم.
پی نوشت ها:
* این اصطلاح برای اولین بار در دهه 1960 میلادی رایج شد و از آن زمان تاکنون برای توصیف تلاشهای میانجیگری بین طرفهای درگیر در مناقشات مختلف، از جمله جنگ سرد، منازعات خاورمیانه و جنگهای داخلی در آفریقا و آسیا استفاده شده است. منظور وضعیتی است که یک شخص ثالث بیطرف به عنوان میانجی بین دو یا چند طرف درگیر در یک مناقشه عمل میکند. این میانجی مانند یک شاتل بین طرفین رفت و آمد میکند، پیامها را منتقل میکند و تسهیلکننده ارتباط میشود.
**جاده ای به طول 14 کیلومتر در بخش «وست مینیستر»
*** در ادبیات سیاسی رایج در مغرب زمین، اصطلاح «قاره اروپا» یا «قاره»، به خشکی اصلی تشکیل دهنده این منطقه(منهای جزیرههای اروپا، از جمله انگلستان) گفته می شود.
*****شهر بن، در زمان جنگ سرد، پایتخت «آلمان غربی» بود.
****** "پرچمگردانی" (flying the flag)کنایه دارد به حضور غیر فعال سی. آی. ای در خاورمیانه و این که فقط در حال انجام امورسطحی و تشریفاتی بود و هیچ اقدام قابل توجهی انجام نمیداد.
*******در این جا نویسنده از واژه " "Officials Washington استفاده کرده است که در ادبیات سیاسی ایالات متحده رایج است و به طور کلی به مقامات بلندپایه، سیاستمداران، دیپلماتها و سایر افراد ذینفوذ در پایتخت ایالات متحده، واشنگتن دیسی اشاره دارد. “Officials Washington" اغلب به عنوان یک گروه واحد در نظر گرفته میشوند، زیرا منافع مشترکی دارند و برای حفظ قدرت و نفوذ خود با هم همکاری میکنند.
******* ضمن ادای احترام به 44 قربانی این هواپیما، ذکر نکاتی ضروری است. بنا بر روایت رسمی دولت آمریکا در مورد وقایع 11 سپتامبر، پرواز شماره 93 از خطوط هوایی یونایتد، تنها هواپیمای ربوده شده در میان چهار هواپیمای مسافربری بود که به اهداف از پیش تعیین شده توسط ربایندگان نرسید و بنا بر همان روایت، در اثر درگیری مسافران و خدمه با ربایندگان سقوط کرده است. آمریکایی ها با شدت و تعصب، تمامی دعاوی مبنی بر اسقاط این هواپیما توسط جنگنده های نیروی هوایی را تکذیب می کنند و اصرار دارند که مسافرانِ این هواپیما، با اقداماتی قهرمانانه باعث سقوط آن در یک دشت خالی در نزدیکی شهر شانکسویل در ایالت پنسیلوانیا شده اند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/